يکي از اصولي که در بهبود و رشد روابط انسان با ديگران، تأثير شگرفي دارد، مدارا و تحمل ديگران است. با اين که به نظر برخي صاحب نظران، روابط اجتماعي همواره در حال تغيير و دگرگوني است و هر موقعيت اجتماعي، يک واکنشي ويژه طلب میکند اما میتوان مدارا را يک روش عمومي پيشنهاد کرد که در هر حال، ايجاد روابط متعادل را آسان تر میکند. بعضي از جوانان در عين برخورداري از رشد جسمي و ذهني، روحيهي جنگندگي دارند و کمتر از خود مدارا و انعطاف و نرمش نشان میدهند ولي انتظار دارند ديگران با آنان با ملايمت برخورد کنند، در حالي که راه زندگي هميشه هموار نيست و سنگلاخ هايي نيز در آن وجود دارد که تنها با مدارا کردن میتوان از آنها عبور کرد.
خودروهاي شخصي که ميليونها انسان را از جايي به جاي ديگر انتقال میدهند، قطعا بدون وجود انعطاف در لاستيکهاي چرخ هايشان، نمي توانند چنين تحرکي داشته باشند. زندگي انسان نيز محتاج مدارا کردن و رفق و انعطاف است. در يک مثال ساده میتوان گفت: هر اندازه فنرهاي يک خودرو، قويتر و سالمتر باشد، بهتر و راحت تر، از ناهمواريها عبور میکند. ولي اگر فنرهاي خودرو، حالت فنري خود را از دست داده باشند در برخورد با يک دست انداز کوچک هم دچار مشکل میشود. در روابط اجتماعي نيز اگر روحيهي مداراگري حاکم نباشد برخوردها تند و شکننده خواهد بود. بسياري از تنش ها، قهرها، دوريها و جبهه گرفتنها، با اتخاذ روش مدارا، رخت برخواهد بست و بذر عطوفت و مهرباني در جامعه کاشته خواهد شد و شبنمهاي مهر در گل برگ دلها خواهد نشست.
هر چند اصل در اسلام، مدارا است اما نرمش بي حساب و عدم قاطعيت بجا، آدمي را به عنصري ضعيف، ترسو و بي عرضه تبديل میکند. آن چه مورد نظر اسلام است، آسان گيري در عين قدرت و قاطعيت است؛ نه خشونت مطلق و نه مداراي مطلق. پس گاهي ضرورت اقتضا میکند اصل مدارا را کنار گذاشته و به قاطعيت و سخت گيري روي آوريم. پس بجاست که يکي از راه و رسم زندگي را دو عنصر« مدارا و قاطعيت» بدانيم. بر اين اساس، در اين شماره به موارد مدارا و قاطعيت از ديدگاه اسلام میپردازيم.
تعريف مدارا
مدارا در لغت به معناي ملاطفت و نرمي و ملايمت و احتياط کردن آمده است.
در کتابهاي اخلاقي میخوانيم: رفق، صفتي است پسنديده که در برابر عنف و شدت است و عنف نتيجهي خشم و غضب است.رفق و لينت، از آثار خوش خلقي و سلامت جان میباشد.
در پارهاي از موارد، مدارا به معناي حلم و بردباري و تغافل است. مدارا با افراد تندخو و بداخلاق يا تقيه در مقابل مخالفان و افراد زيان رسان، به اين معناست.
هر چند مدارا در حوزههاي مختلف سياسي، اخلاقي، جامعه شناسي و روان شناسي مورد بحث قرار گرفته، اما مدارايي که ما از آن سخن میگوييم به معناي تحمل عقايد رقيب در عين باورمندي و پاي بندي به اصول خود و به مهرباني رفتار کردن است. طبيعي است که با اين نگرش، بحث ما رنگ اخلاقي به خود میگيرد و با بحث هايي که با حوزهي مسائل سياسي مرتبط است تفاوت دارد. مداراي سياسي که از آن به« تسامح و تساهل» ياد میشود، يک وضع حقوقي و پيش آمد تاريخي است، نه يک صفت نفساني و اخلاقي. پس ما بايد واژهي ارزش مند مدارا را با کلمه« تولرانس» که در زبان فارسي با کلمهي بي قيدي تناسب دارد متمايز کنيم. واژههاي سهله و سمحه که در روايات آمده است، به معناي فقدان عسر و حرج و مشقت در دين است؛ يعني احکام اسلام، مطابق با فطرت بشري است و سخت گيري غيرمنطقي در آن ديده نمي شود. پس مداراي اسلامي غير از تسامح و اباحه گري و بي تقاوتي است که امروزه در گفت و گوهاي بعضي از روشن فکران مطرح میشود.
در اصطلاح فرنگيان، کلمه« تولرانس» که به معناي تحمل، پذيرش و به دوش کشيدن است، اکنون در بيقيدي و رهاسازي و سازش کاري به کار میرود. اما اين تسامح به معنايي که ذکر شد با آن چه که در اسلام از آن سخن به ميان آمده، بسيار تفاوت دارد. تسامح و تساهلي که معطوف به مباني باشد، در فرهنگ اسلامي مردود است.
مدارا در اسلام:
مدارا و ايمان
مدارا ارتباط تنگاتنگي با ايمان دارد؛ دليلش آن است که در پرتو مدارا، نيروي غلبه بر نفس و خويشتن داري تقويت میشود و از خشونت و تندي و عصبانيت که سرمايههاي ايمان را بر باد میدهد اجتناب میگردد.
مدارا و مأموريت انبيا
مدارا سرلوحهي کار پيامبران بوده است؛ آن گاه که موسي( علیه السلام) از جانب خدا مأمور شد به سوي فرعون برود خداوند متعال از او خواست با او به نرمي سخن گويد:« اذهبا الي فرعون انه طغي فقولا له قولا لينا».
موسيا در پيش فرعون زمن
نرم بايد گفت قولا لينا
آثار مدارا
مدارا در زندگي فردي و اجتماعي انسان، آثار گران سنگي دارد که مهمترين آنها را نام میبريم:
محبوبيت، کاميابي و موفقيت و آسان شدن مشکلات،
« آب اگر در روغن جوشان کني
ديگران و ديگ را ويران کني
نرم گو ليکن مگو غير صواب
وسوسه مفروش در لين الخطاب»
مدارا و صدقه: از نظر آموزههاي ديني، صدقه فقط کمک مالي به بيچارگان نيست بلکه مدارا نيز خود نوعي صدقه به شمار میرود. شايد وجه مشابهت صدقه و مدارا در اين جهت باشد که با مدارا کردن، نياز عاطفي ديگران برطرف میشود و با صدقه نياز اقتصادي آنان تأمين گردد.
تقويت پيوندهاي اجتماعي: يکي از آثار مدارا، رفع کدورت و اختلاف و تقويت انسجام و وحدت ملي است، زيرا ريشهي بسياري از کشمکشها و درگيريها را میتوان در حساسيتهاي نابجا و عدم وجود روحيهي رفق و مدارا در جامعه، جست. قوام بقاي اجتماع به عواملي مانند ميزان مداراي افراد در برابر خطاهاي ديگران و روحيهي همکاري، وابسته است
قلمرو مدارا
اگر به فلسفهي اصلي مدارا در اسلام، نظري بيفکنيم، متوجه میشويم که هدف از مدارا، تربيت مؤمنان و نزديک کردن دلهاي آنان به يک ديگر و ايجاد فضاي صميمي و مسالمت آميز در بين مردم است. طبيعي است که اين ارزش اخلاقي حد و مرز مشخصي دارد. اين اصل مهم بي شک نمي تواند مطلق باشد و حتما حدودي دارد. همان طوري که ترک اين اصل، از ناهنجاري و خشونت سر در میآورد، اجراي فراتر از حد آن نيز، به يک پديدهي ضد ارزشي يعني مداهنه و سازش کاري در حق، تبديل میشود. پس مهم، شناخت حد و مرز مداراست.
از آيات و روايات به دست میآيد که مدارا در مسائل شخصي و نيز مسائل اجتماعي که با حقوق ديگران در تقابل نباشد، جاري و ساري است. اما در مسائل اصول دين و اجراي حدود و احکام ديني، جاي نرمش و مدارا نيست. بعضي انسانها به محرکهاي اخلاقي و آرام، پاسخ نمي دهند و عدم برخورد قاطع با اين گروه، راه را براي ارتکاب جرم و خيانت باز میکند.
استاد مطهري (ره) میگويد:« اسلام، ديني است که طرف دار حد است، طرف دار تعزير است؛ يعني ديني است که معتقد است مراحل و مراتبي میرسد که مجرم را جز تنبيه عملي چيز ديگري تنبيه نمي کند و از کار زشت باز نمي دارد. اما انسان نبايد اشتباه کند و خيال کند که همهي موارد، موارد سخت گيري و خشونت است.»(22)
امام علي( علیه السلام) در ستايش پيغمبر اکرم( صل الله علیه و سلم) میفرمايد:« طبيب دوار بطبه قد احکم مراهمه و آحمي مواسمه. یعنی: پيامبر اکرم( صل الله علیه و سلم) طبيبي سيار است که بر سر بيماران میرود که در يک دستش مرهم است و در دست ديگرش ابزار جراحي.»
استاد مطهري (ره) در اين باره میگويد: مقصود اين است که پيامبر دو گونه عمل میکرد: يک نوع عمل پيغمبر، مهرباني و لطف بود؛ اول هم آن را ذکر میکند ( احکم مراهمه)؛ يعني ابتدا از راه لطف معالجه میکرد، اما اگر به مرحلهاي میرسيد که ديگر لطف و مهرباني و احسان و نيک، سود نمي بخشيد آنها را به حال خود نمي گذاشت. اين جا بود که وارد عمل جراحي و داغ کردن میشد.(24)
موارد رفق و مدارا:
به طور کلي میتوان مداراي مورد نظر اسلام را به دو دسته تقسيم کرد:
رفق و مدارا با خود
منظور از رفق و مداراي با خود، درنظر گرفتن ظرفيت و طاقت خويش و پرهيز از فشار و تحميل است. اين، موضوع مهمي است که متأسفانه گاهي از آن غفلت میشود. بعضي از جوانان که تشنهي چشمهي زلال معارف دين و معنويت ناب اند، اين اصل مهم را ناديده گرفته و تکاليف و برنامههاي طاقت فرسايي را بر خود تحميل میکنند، در حال که نهادينه کردن عقايد و عواطف و ملکه شدن صفات پسنديده در جان، زمان میطلبد و بايد به ظرافتي خاص انجام گيرد. با شتاب و عجله نمي توان به جايي رسيد و با کم طاقتي و خشونت چيزي حاصل نمي شود. پس با رفق و مدارا ، در آن سير کن و جانت را نسبت به عبادت پروردگارت دشمن مکن، زيرا انسان زياده رو نه مرکب سالمي براي خود میگذارد و نه مسافتي میپيمايد.»
رفق و مدارا با ديگران
يکي از اموري که پايههاي روابط اجتماعي را مستحکم و امکان تفاهم و تبادل انساني را تقويت میکند، مدارا با هم کيشان، هم شهريان، همکاران و همسايگان و بالاخره هم نوعان است. اين نوع مدارا، دامنهي گستردهاي دارد که به بعضي از آنها اشاره میکنيم:
-رفق و مدارا در تبليغ دين (آسان گويي)
دين اسلام بر پايهي آسان گيري استوار شده و شريعت سهل و آسان، سمحهي سهله نام گرفته است
خداوند در جعل و تشريع قوانين، بر بندگانش آسان گرفته و تکليف بر چيزي ننموده که توان آن را ندارند:« يريد الله بکم اليسر و لا يريد بکم العسر؛یعنی: خداوند براي شما آساني میخواهد نه دشواري.
بر اين اساس، پيامبر اسلام( صل الله علیه و سلم) هنگامي که معاذ بن جبل را براي دعوت و تبليغ به سوي يمن فرستاد به وي فرمود:« يا معاذ بشر و لا تنفر يسر و لا تعسر؛یعنی:اي معاذ! بشارت ده و نفرت ايجاد مکن، آسان گير باش نه سخت گير.
اين نکتهاي است دقيق به ويژه براي کساني که با مردم ارتباط مستقيم دارند و به گونهاي در امور تعليم و تربيت و ترويج معارف دين، نقشي ايفا میکند. اين اصل اقتضا میکند که مبلغان دين، در تبيين مسائل ديني، حوصله و ظرفيت و فهم مخاطب را در نظر بگيرند؛ همان گونه که پيشوايان دين، مسائل ديني را به طور ساده و روان بيان میکردند. قرآن مجيد میفرمايد: ما هيچ رسولي را جز به زبان قوم خود نفرستاده ايم تا براي آنان حقايق را بيان نمايند.
نقل است که در جنگ تبوک مردم دچار تشنگي شدند. به پيامبر( صل الله علیه و سلم) گفتند: کاش دعا میکردي تا خدا ما را سيراب کند. آن حضرت دعا کرد و آب در بيابان جاري شد. قومي از اعراب باديه نشين گفتند: ستارهي ذراع و ستارهي فلان، بر ما باران نازل کرد. پيامبر( صل الله علیه و سلم) رو به اصحاب کرد و فرمود: میبينيد!؟ خالد گفت:اي رسول خدا! گردنشان را بزنم؟ حضرت فرمود: نه، اينان چنين میگويند اما میدانند که خدا باران را نازل کرده است.
حضرت از خالد خواست که سخت نگيرد و مدارا کند و لغزش زباني آنان را ناديده بگيرد.
لازمهي مدارا با متربيان آن است که مربي سخن خود را از درجه و مقام درک خود تا سطح درک و فهم مخاطبان تنزل دهد و از ارائهي مطالبي که فراتر از ميزان درکشان باشد خودداري نمايد.
-مدارا در اقامهي نماز جمعه و جماعت
ائمهي جمعه و جماعات بايد در برگزاري نماز جمعه و جماعت رفق و مدارا را رعايت کنند. پيامبر اسلام( صل الله علیه و سلم) نمازهاي جماعت را به اختصار میخواند و ديگران را نيز به اين امر توصيه میفرمود. مردي به پيامبر( صل الله علیه و سلم) گفت:اي رسول خدا! از بس فلاني نماز را طول میدهد به سختي نماز را میخوانم. حضرت آن روز با حالتي بسيار عصباني و در موعظهاي فرمود: شما مردم را فراري میدهيد. هر کس با مردم نماز میخواند بايد نماز را مختصر برگزار کند، چون در ميان آنان مريض و ناتوان و کسي هست که به دنبال کاري است.
- اختصار گويي
نکتهي مهم ديگر آن است که در وعظ و خطابه، علاوه بر آسان گويي، به کارگيري مدارا با روش اختصارگويي نيز مطلوب است. بنابر اين شايسته است گوينده براي رعايت حال مخاطبان، مواعظ خود را کوتاه ايراد کند.
-مدارا با همسايه
امام کاظم(ع) میفرمايد: حسن همسايگي اين نيست که آزار نرساني، بلکه حسن همسايگي آن است که در برابر آزاد و اذيت همسايه، شکيبا باشي.
-مدارا با دشمن
اسلام بر مدارا با دشمن تأکيده کرده تا جايي که در بعضي از روايات، مدارا نمودن با دشمنان خدا را بهترين صدقه دانسته است.
قرآن مجيد میفرمايد: خداوند شما را از نيکي کردن و رعايت عدالت دربارهي کساني که با شما در دين دشمني نکرده و از ديارتان بيرون نرانده اند باز نمي دارد.
-مدارا با مديون
يکي از موارد مدارا، آسان گيري در داد و ستد و قرض و طلب است. قرآن مجيد از مسلمانان میخواهد مديون را در تنگنا قرار ندهند و با او بسازند. از اين رو میفرمايد:« و ان کان ذو عسرة فنظره الي ميسره؛ (43) اگر بده کار تنگ دست بود بايد به او مهلت داد تا توان گر شود.»
پيامبر اکرم( صل الله علیه و سلم) میفرمايد: خداوند انساني را که به هنگام خريد و فروش و پرداخت و دريافت، سهل و آسان گير باشد دوست دارد.
-رفق و مدارا در برخورد با افراد ضعيف الايمان
افراد از نظر ايمان، متفاوت اند، چون ايمان درجاتي دارد و هر کس به تناسب همت و شناخت خود به درجهاي از ايمان دست میيابد. اما مدارا اقتضا میکند که کسي به دليل پايين بودن درجهي ايمان، در انزوا قرار نگيرد و متناسب با درجهي ايمان او، بازخواست شود
-مدارا با کودکان در امور عبادي
هر چند از روايات برمي آيد که والدين، فرزندانشان را قبل از رسيدن به سن بلوغ به عبادت (نماز و روزه) عادت دهند اما در اين مورد نبايد سخت گيري کرد.
- مدارا در امر به معرف و نهي از منکر
يکي از آداب امر به معروف و نهي از منکر، رفق و مدارا است؛ يعني با زبان خوش و نرم، خطاکار را از راه نادرست باز آوريم، چون هنگامي امر و نهي تأثير میگذارد که تارک معروف را همچون بيماري بدانيم که به کمک ما نيازمند است. خداوند متعال به پيامبرش میآموزد تا از منکر بيزار باشد، بي آن که از عاملان آن بيزاري جويد و به او میفرمايد: پس اگر تو را نافرماني کردند بگو: من از آن چه میکنيد بيزارم.
همان طوري که طبيب از بيمار متنفر نيست و در پي درمان اوست، طبيب روحاني نيز از گناه کار متنفر نيست، بلکه دلسوزانه به فکر اصلاح و درمان اوست. از اين رو در صدر اسلام خود گناه کاران به اين نکته پي برده بودند و داوطلبانه خود را براي حد خوردن معرفي میکردند و به رسول خدا( صل الله علیه و سلم) میگفتند:« طهرني؛ پاکم ساز».
نقل شده است که عربي بياباني به نزد حضرت رسول( صل الله علیه و سلم) آمد و از وي تقاضاي چيزي کرد. پيامبر( صل الله علیه و سلم) چيزي به او داد ولي راضي نشد و جسارت کرد. اصحاب به خشم آمدند و برخاستند تا با او عتاب کنند. پيامبر( صل الله علیه و سلم) به آنان اشاره کرد که آرام بگيرند. سپس اعرابي را با خود به منزل برد و مقدار بيشتري به او کمک کرد. آن گاه پرسيد: آيا راضي شدي؟ مرد عرب که بزرگواري حضرت را ديد، گفت: آري، خدا خيرت دهد. آن گاه پيامبر( صل الله علیه و سلم) به او گفت: آن چه تو در مقابل اصحاب من بر زبان راندي، موجب خشم و ناراحتي آنها شد، مايلم اين احساس رضايت را در نزد آنها نيز بگويي تا ناراحتي آنها برطرف شود. اعرابي پذيرفت و روز بعد چنين کرد. سپس پيامبر( صل الله علیه و سلم) فرمود: مثل من و اين گونه افراد مثل همان مردي است که شترش رميده بود و فرار میکرد، مردم به خيال اين که به صاحب شتر کمک بدهند فرياد کردند و به دنبال شتر دويدند. آن شتر بيشتر رم کردن و فراريتر شد. صاحب شتر، مردم را بانگ زد و گفت: کسي به شتر کاري نداشته باشد من خود بهتر میدانم که از چه راه شترم را رام کنم. او يک مشت علف برداشت و آرام آرام بدون اين که فريادي بکشد، جلو آمد و مهار شتر را در دست گرفت. اگر ديروز، شما را آزاد گذاشته بودم، اين عرابي را کشته بوديد ولي مانع دخالت شما شدم و خود با نرمي و ملايمت او را رام کردم.
مدارا براي شنيدن حق
قرآن مجيد میفرمايد:« و ان احد من المشرکين استجارک فاجره حتي يسمع کلام الله ثم ابلغه مأمنه ذلک بانهم قوم لا يعلمون؛ (51) اگر در گرما گرم جنگ يک نفر مشرک امان بخواهد، بايد پناه دهي تا در امنيت و آرامش کامل بيايد و کلام خدا را بشنود، اگر خواست بپذيرد و مسلمان شود و اگر نپذيرفت با تأمين جاني او را به جبههي کفار برسان، زيرا ممکن است شرکت او در قتال با مسلمانان از سر جهل و ناداني باشد.»
اين اندازه مدارا و نرمش را در کدام مکتب و ملتي میتوان يافت؟ کدام قانون، مترقيتر از اين قانون دربارهي آزادي انديشه وجود دارد؟ مدعيان حقوق بشر و داعيان آزاد انديشي، بايد درس مدارا و آزادي را از قرآن بياموزند.
راه رفق ورزي و مدارا
مدارا مانند صفات پسنديدهي ديگر، اکتسابي است؛ يعني با تمرين و رياضت و تلاش میتوان آن را به دست آورد. شايد بسياري بخواهند به اين صفت ارزنده آراسته شوند اما نمي دانند از چه طريقي میتوان به آن دست يافت. ما در اين جا به نکاتي میپردازيم که میتواند ما را در اين امر ياري رساند:
1- بايد اين واقعيت تلخ را بپذيريم که مردم، هميشه مطابق خواستهي ما عمل نمي کنند و دنيا بر وفق مراد ما نمي چرخد. قرآن مجيد در آيات مختلف بر اين نکته تأکيد میکند که تغيير شخصيت افراد، فقط از خالق هستي ساخته است. از اين رو به پيامبرش نيز گوشزد میکند که اين قدر بر حال مشرکان تأسف نخورد.
2- به اين نکته توجه داشته باشيم که ناراحتي در مقابل رفتارهاي ناشايست ديگران، مشکلي را حل نمي کند بلکه اوضاع را وخيم میکند. خشم و خشونت، عصبانيت و لجاجت طرف مقابل را برمي انگيزاند که قطعا پايان خوبي نخواهد داشت. اما احسان و مدارا با ديگران، به حلقهي خشونت پايان میدهد. از اين رو قرآن مجيد به عفو و صفح در مقابل بديهاي ديگران سفارش میکند و احاديث نيز بر آن تأکيد میورزد. امام علي( علیه السلام) میفرمايد: از لغزشها بگذر تا مقام و منزلت خود را بالا ببري.
به نرمي، طبع تندان رام گردد
به سختي، پخته ديگر خام گردد
سعدي میگويد:
بدي را بدي سهل باشد جزا
اگر مردي احسن الي من أسا
قرآن کريم در کنار کفار و مشرکان، از منافقان نام برده و اين از ويژگيهاي اين کتاب آسماني است. استاد مطهري میگويد: شما در هر کتاب مذهبي ديگري میبينيد که صحبت از مؤمن و کافر است ولي قرآن در مقابل مؤمن، دو گروه را قرار میدهد: کافر و منافق.
3- اگر با هر اتفاق ساده اي، بيهوده خود را ناراحت کنيم، وقت و انرژي خويش را که میتواند صرف تجربه اندوزي شود، از دست داده ايم، بدون آن که نتيجهاي از آن گرفته باشيم. اما با روش صحيح مدارا، میتوانيم شخصيت خود را در آيينهي رفتار ناموزون ديگران، باز يابيم. معروف است که لقمان را گفتند: ادب از که آموختي؟ گفت: از بي ادبان. هر چه از ايشان در نظرم ناپسند آمد، از آن پرهيز کردم.
4- نکتهي مهم ديگر در رفق ورزي آن است که کمال گرايي - هر چند آرزوي بشر است - اما در حد همان آرزو میماند و هرگز کسي نمي تواند همه چيز را در حد کمالش به دست آورد. کمال گرايي، يکي از ويژگيهاي نسل جوان است. آنها به دنبال دوست، همسر و شغل کامل و غيره هستند، اما بايد واقعيت را پذيرفت. انسانها جايز الخطا هستند و اين امر بايد ما را متقاعد سازد که انتظارات خود را از ديگران کاهش دهيم تا زندگي بر ما خوش آيند گردد. اگر کسي به دنبال همسر يا فرزند يا پدر و مادر و يا همکار و دوست بي عيب باشد، تنها خواهد ماند. امام صادق( علیه السلام) میفرمايد: در دنيا به دنبال چهار چيز نباشيد، زيرا نمي يابيد و حال آن که به آنها نياز داريد:
1- دانشمندي که به همهي علم خود عمل کند، زيرا بدون دانشمند میمانيد؛
2- عملي که از ريا خالي باشد، زيرا توفيق هيچ عملي را نمي يابيد؛
3- غذايي که بدون شبهه باشد، زيرا بدون غذا میمانيد؛
4- دوستي که بي عيب باشد، زيرا بدون دوست میمانيد.
نکته آخر توجه به پاداش مداراست. امام علي( علیه السلام) میفرمايد: با مردم، مدارا کن تا از برادري آنان بهره مند شوي.
نظرات